ایلیاایلیا، تا این لحظه: 12 سال و 19 روز سن داره

بز بز قندی مامان مریمــ و بابا رهامـــ

◕‿◕ شیطون پسر من ◕‿◕

سلام ایلیای نازم. خوبی نازدار پسر, قشنگ پسر, جیگر پسر. عزیزکم امروز وارد هفته ٢٣ شدی.  به قول بابا رهامـ گنده بلالی شدی واسه خودت. تازه کلی هم شیطون شدیا. چند شب پیش تا ٣.٣٠ صبح داشتی تکون میخوردی نزاشتی مامانیم بخوابه. تکونات خیلی واسم شیرین شده. گاهی شبیه یه ضربه هست گاهیم مثل دل پیچه. معلومه تو هم بزرگ شدی چون دل مامان مریمـ هم بزرگ شده و سفت.  راستی فردا قراره از طرف مطب دکترم بریم سونو.  آخ جون که منو بابایی بعد مدتها پسری رو میبینیم. یه خبر دیگه اینکه گوش شیطون کر بدون حرف پیش ایشالا فردا با مامان منیژ و عمه فریبا و خاله مرجان میریم واست خرید کنیم. راستی مامانی چند شب پیش ماه گرفتگی بود. نباید به م...
23 آذر 1390

◕‿◕ حال و هوای این روزا ◕‿◕

سلام پسر گل مامان, عسل مامان, جیگر مامان. خوبی پسر قشنگه؟؟؟ عزیز دلم ٩ روزه که برات چیزی ننوشتم. عزیزم این روزا دهه اول محرم بود و خونه عمه فریبا روضه بود. واسه اینکه ایلیای مامان اذیت نشه ١ روز در میون میرفتم اونجا که حتما تو مجلس عزای امام حسین باشم. خیلی لذت بخشه وقتی واسه امام حسین قدمی برمیدارم. تو هم همراهمی و من خوشحالم. از این روزا بگم که مامام یکم حالش بد بود, شکر خدا الان بهترم. تازگیا هم خیلی سر درد میشم ولی دلم نمیاد بخاطر شما قرص بخورم پس تحمل میکنم. یادت میاد واست تعریف کردم خواب دیدم که تو سوریه بهم شله زرد دادن و نذر کردم صدای قلبتو بشنوم منم شله زرد بپزم, نذرمو ادا کردم مامانی. گل پسرم جمعه ...
14 آذر 1390

◕‿◕ معذرت خواهی ◕‿◕

سلام پسر کوچولوی مامان. خوبی عزیز دلم؟؟؟ راستی مامانی الان داره برف میاد و خیلی هم خوشگله ولی نه به خوشگلی گل پسر من!!!  منم همش میرم از پشت پنجره بیرونو نگاه میکنه. گل مامان معذرت میخوام از شما. دیروز خونه رو تمیز کردم و همه جا رو تی کشیدم. وقتی اومدم برش دارم تی خورد تو پهلوم. خیلی نازت کردم. وقتی بابایی اومد بهش گفتم فوراً پرسید تکون خوردی گفتم نه!!!! بعد نشسته بودم رو مبل یهو تکونی خوردی واسم شیطونکم. به بابایی گفتم و اونم گفت نازش کن پسرک رو. منم نازت کردم و کلی حرف زدم باهات. ببخشید مامانی ولی از عمد نبود! تازه د...
5 آذر 1390
1